نویسندە: شهلا کاوە
برگردان بە زبان فارسی: شهلا کاوە
زیر سایە حکومت فاسد جمهوری اسلامی ملت بلوچ نیز همانند تمام ملیتهای غیرە فارس جغرافیای ایران رنج محرومیت از زندگی شایستە انسانی را متحمل شدەاند و بە صورت عمد بەحاشیە راندە شدە و از پیشرفت انان جلوگیری شدە است. در ایران انهایی کە فارس و شیعە مذهب نیستند بەطوری با انان رفتار میشود کە انگار دچار گناه کبیرە شدەاند .
متاسفانە وقتی ملتی یا حتی شخصی را در سختی تاقت فرسا گذاشت و راه پیشرفت را از او گرفت و همچنین از مشارکت مستقیم و واقعی و کارا در امور مملکت و تصمیم گیریهای سیاسی و اجتماعی بازداشت، ان ملت یا حتی شخص اعتماد نفس خود را از دست دادە و فکر میکند خالی از استعداد مدیریتی و ریاست است.
تلختر اینکە مردم را انقدر در گرسنگی قرار دهی کە همە اضطراب و فکرش سیری شکم و یافت لقمە نانی باشد کە در این حال در اولویت قراردادن کار و پیدا کردن نان کاملا طبیعیست.
در چنین جامعەای کە همگی صدمە میبینند و احساس مردم خدشەدار میشود اما زنان خیلی بیشتر از مردان متحمل رنج میشوند و کرامتشان زیر سوال میرود.
زنان ملتهای تحت ستم ایران بە قدری مورد ظلم قرار گرفتەاند و هم اکنون نیز متحمل انند کە نباید بە آسانی از آن گذشت، بهتر و شایستە زیستن انسان و بەخصوص زنان در گرو فعالیت و دفاع بی وقفە همەی ما دە هر مکان و هر فرصتیست و این بە تنهایی وظیفە زنان نیست بلکە زن و مرد باهم و در کنار هم میتوانند تابلویی زیبا از زندگی بە معنای واقعی میتوانند ترسیم کنند.
موفقیت و خوشبختی جامعە در گرو حضور فعال و واقعی زنان است زیرا خلە حضور زنان را مردان نمیتوانند پر کنند همانگونە کە عکس آن هم منطقیست این دو باهم و با برخورداری مساوی از حقوق میتوانند مسائل را معنا بخشند و لذت زندگی میانشان تقسیم شود.
دفاع قانوونی از حقوق انسانها بخش عمدەای از مشکلات زندگی را حل میکند یعنی در سیستمی کە قانون حقوق زن و مرد را یکسان تلقی کردە و عملا آنرا اجرا میکند دیگر کسی مغرضانە حق دیگری را پایمال نمیکند و آمار خشونت علیە زنان بە سطح پایین کشیدە میشود زیرا میدانند قانونی تند و قاطع بە دفاع از زنان پابرجاست.
در سیستم حاکمرانی ایران زن بایستی تماما در خدمت مرد و پابند سرزنشهای شرعی باشد تا آخر عمرش همچون بچەای کە بدون اجازە بزرگتر قادر بە انجام هیچ کاری نیست، زندگی برایش مملو از وابستگی کاذب و دور از خواستە خودش پیش برود و در این بین هرکدام از طرفین[زن و مرد] در تلاش برای بە کورسی نشاندن خواستە خویشند و این متاسفانە عواقب مخربی بە همراه دارد.
تجاوز جنسی یکی دیگر از کارهای ناپسندیست کە نشان از خودخواهی و وحشیگری کسی دارد کە برای علایق کثیف و زات بدش کمترین اعتنایی بە فرد قربانی نمیکند و دل و روان او را بە سختی میشکافد.
چندین ماه پیش و در پی شکوفا شدن انقلاب مردم ایران و بەخصوص مردم کوردستان کە انقلاب ژینا نام گرفت[ ان هم در پاسخ بە قتل حکومتی دختر کورد اهل سقز] کە بە بهانە اینکە پوشش باب میل مسئولین را نداشتە است بیرحمانە جانش را گرفتند همزمان با آن در گوشەای دیگر از سرزمین خون و فریاد[ بلوچستان] در چابهار یک فرماندە نیروی انتظامی بەنام “ابراهیم کوچکزایی” بە دختر پانزدە سالە بلوچ تعرض جنسی میکند و در مقابل رژیم فاسد اسلامی روی آن سرپوش بگذارد و طبق عادات دروغ و فریبکارانە خود حق حقدار رو پایمال کنە اما مردم شجاع و ستمدیدە بلوچ مسجد را منبر فریاد خود کردە و فریادزنان خواهان مجازات آن فرماندە فاسد و متجاوز شدند
حکومت ضد مردمی ایران در جواب با بدترین شکل ممکن مردم بلوچ را مورد حملە قرارداد و شمار زیادی از آنان را بە شهادت رساند و شماری از مردم معترض را راهی زندان کرد و در انجا نیز بازهم تجاوز و حک حرمت و شکنجە ادامە یافت . در کمال بیشرمی و دروغ افکنی دختران بازداشتی را تهدید کردە کە باید بگویند عوامل “مسجد مکی “بە آنان تجاوز کردەاند ان هم از طرف پیشوای مسلمانان اهل سنت بلوچستان و دیگر کسان مورد اعتماد مردم .
همە ما مطلعیم کە مسجد مکی و شخصیتهای برجستە و دوستدار مردمند و انجا را بە مکانی برای آگاە سازی مردمشان و ایستادگی در برابر ظلم تبدیل کردەاند بە همین خاطر است کە سران سرافکندە رژیم از این مسجد و روزهای جمعەاش بەتنگ آمدەاند و از آن هراس دارند.
این هراس بە قدری زیاد بود کە خامنەای از گماشتەهایش خواستە بود کە برای ساکت کردن ملت بلوچ را رسوا و بی آبرو کنند و تهدید زندانیان زن نیز در همین راستا بود اما نەتنها نتوانستند او را بی ارزش جلوە بدهند بلکە در میان ملت بلوچ و همە آزادیخواهان ایران و بە خصوص کوردستان و اهل تسنن مولانا عبدلحمید یک مرجع سربلند انقلاب ژینا شناختە شد و سران تروریست ایران بار دیگر رسوا شدند.
در قانون اساسی جمهوری اسلامی مادە ٢٣٤ و٢٢٤ سزای تجاوز جنسی اگر ثابت شدە باشد حکم آن اعدام است اما در مواردی کە شخص متجاوز از عوامل خودشان باشد چنین نیست و اگر تجاوز آشکار شود از ترس فریاد مردم تنها چند ماه او را زندانی کردە بعد آزاد میکنند درست همانند “ابراهیم کوچکزایی”.
تجاوز جنسی و ابعاد مخرب روحی آن و بازتان اجتماعی اش سخت است و انسان را زمینگیر میکند ان هم اگر در جامعەای جهان سومی مانند ایران یک دختربچەای کە پس از اینکە خسمانە احساس وشخصیتش را خورد میکنند متاسفانە التیام زخمهایش نە درتوان خوانوادە و جامعە است و نە حکومت در برابر کمک بە او خود را موظف میداند بنابراین همانگونە کە لازم است از سنگینی دردی کە حاملش است کاستە نمیشود و زندگی خیلی سخت و دیر برایش نرمال میشود گاهی اوقات هرگز نرمال نمیشود.
در کشورهای دمکراتیک و خوشبخت کە جان و زندگی انسانها ارزشمند است وقتی کسی عضوی از خوانوادە را از دست میدهد سیستم حاکم موظف است از طریق رواندرمان شخص را مطلع سازد تا بلکە کمترین ضربە روحی بیند و همزمان ان واقعەی تلخ را قبول کند و با ان درد دوبارە بتواند بە زندگی ادامە دهد ودر این بارە محیط اطراف نیز دراین راە یاریش میکنند. اما در جامعەهای در رنج نگەداشتە شدە کە ادارەکنندگان مملکت از نوع اخوند باشند کە خودشان منبع بدبختی و کوتەفکری میان جامعەاند اگر زنی دچار اشتباهی و یا حتی قربانی جنایتی شود مخصوصا اگر در رابطە با ەقول خودشان ناموس باشد سایەی سیاە این حک حورمت تمام زندگیش را میپوشاند و کابوس تمام اوقات زندگیش خواهد شد، در این حال خیلی دیدە شدە کە دختر قربانی بە خاطر برچسپی کە خوردە است مجبور است با مردی ازدواج کردە کە دوستش ندارد تنها بە خاطر اینکە آن لکە سیاە را پاک کردە یا دهان مردم را ببندد و تن بە زندگی همچون بردە و تحقیرآمیزو فرمانبر اطرافیان باشد .
دربعضی موارد دیدە شدە کە ژن را بە معلول یا ناقص ذهن یا جسم دادە شدە مثل اینکە دیگر آن زن هیچ ارزش یا توانایی ندارد و مجبور است همە چیز را متحمل شود و این امر باعث از بین رفتن اعتمادبنفس زن میشود و بەخاطر محافظت از جانش تن بە این زندگی تلخ بدهد، بە طوری زیر بار ظلم میرود گویی یک زندگی بە اطرافیان بدهکار است .
منظور از عوارض و مخاطرات بعد از تجاوز جنسی بە دختران این نیست کە مطلقا تمام افراد جامعە اینگونە غیر منطقی با مسالە برخورد میکنند
بلکە کسانی نیز هستند دقیق همانند مردمان مدرن قوربانی را همراهی و دوستانە در گذراندن این دوران سخت با او هستند و هیچگونە نگاە و رفتار تحقیرآمیز بەاو ندارند و حتی بیشتر از فرد عادی در پیشرفتش همکارش هستند اما متاسفانە تعداد این افراد بسندە نیست و لازم است همە ما در این بارە منصف و مسئول باشیم، بماند کە نبود قانون دمکراتیک اساس لنگ بودن کار است.